گزارش هفتمین نشست گفتگوی ماه نگارگری در شاهنامه
يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۱۹ ب.ظ
به نام خداوند جان و خرد
گزارش: محمدعلی عزت زاده
هفتمین نشست گفتگوی ماه از سوی انجمن ایرانشناسی و به یاری معاونت پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در روز ۲۸ خردادماه ۱۳۹۸ در تالار کمال این دانشکده برگزار شد.
در آغاز، آقای دکتر محمود جعفری دهقی؛ استاد دانشگاه تهران، رئیس انجمن ایرانشناسی و دبیر این نشست؛ با معرفی پیشینه و آثار فرهنگی سخنران نشست؛ جناب استاد دکتر جواد مجابی؛ در زمینههای گوناگون از نقد ادبی و هنری تا نوشتن داستان و رمان، طنزپردازی و کاریکاتور؛ از ایشان برای سخنرانی دعوت نمود.
سپس آقای دکتر جواد مجابی با بیان اهمیت شاهنامه و نگارگریهای آن، سخنان خویش را آغاز نمود. وی با اشاره به آزادی مذهبی ایجادشده در ایران پس از حمله مغول و انقراض خلافت عباسی، این امر را مایه رشد هنر -بهویژه نگارگری و موسیقی- در ایران دانست. او گفت نگارگری ایرانی دنباله و تکمله شعر پارسی است، رد پای آن را باید در شاهنامه و اشعار نظامی جست و بیشترین نگارهها از اشعار فردوسی و نظامی تصویر شدهاست. استاد مجابی افزود: «خودم نیز هر گاه نتوانم با نوشتن حرفم را بزنم، به سراغ نقاشی میروم.»
در ادامه، استاد مجابی به تاریخچه نگارگری شاهنامه پرداخت و افزود: «ایرج افشار بیش از ۴۰ سال پیش، در جشن طوس گفته حدود ۳۰۰ نسخه شاهنامه مصور وجود دارد.» وی با اشاره به شاهنامه کاما در هند که ساخته قرن هفتم و کهنترین شاهنامه مصور موجود است، مهمترین و ارزشمندترین نسخههای مصور شاهنامه را سه شاهنامه مهم دموت، بایسنقری و شاه طهماسبی شمرد و مفصلا به بررسی این سه نسخه پرداخت.
شاهنامه دموت ساخته سده هشتم است. زمینه کار نگارهها سرخ است؛ درست مانند دیوارنگارههای آن زمان. روشن است نگارگر شاهنامه را خوانده و مفهومش را میدانسته است. در نگاره تشییع جنازه رستم، و میل رخش به او، بسیار عاطفی است و نشانه دریافت شخصیت رخش در شاهنامه و شناخت رابطه او با رستم. بهترین کارهای نگارگر در موضوع مرگ است و این شاید نوید تلویحی زوال مغولان باشد. در شاهنامه بایسنقری، اغلب نگارهها در صحرا و باغ است؛ احتمالا به دلیل علاقه شاهان کوچگرد ایلخانی. دو نگاره به بند کشیدن ضحاک و به تخت نشستن جمشید شاه بسیار جالب است. تصاویر اشیاء، گیاهان و جانوران بسیار قوی ترسیم شده، اما به در تصویر کردن انسانها -چون پیش از آن، محدودیت وجود داشته و تجربه کمتری بوده- چهره ها از روبروست، اندامها ضعیف کشیده شده و زن و مرد به هم شبیهند؛ هم در چهره و هم در اندام. در دوران مغولها و تیموریان، نگارگران چهره و حتی گاهی پوشش فاتحان مغول را بجای پهلوانان شاهنامه کشیدهاند. این سنت شده و مثلا صنیعالملک هارون الرشید و جعفر برمکی را مانند ناصرالدین شاه و امیرکبیر کشیده؛ حتی با پوشش خودشان. هندسه ایرانی در این آثار بسیار خوب دیده شده؛ مثلا در نگاره اسفندیار و ارجاسب.
سپس استاد مجابی شاهنامه شاه طهماسبی را مهترین و زیباترین نسخه مصور شاهنامه نامید و سرگذشت و ویژگیهایش را چنین شرح داد:
شاه اسماعیل صفوی که درک درستی از تاریخ و میراث فرهنگی ایران داشته، در سده دهم دستور ساخت شاهنامه ای مصور با بهترین خوشنویسی و نگارگری را داد. ساخت این شاهنامه هشت سال طول کشیده و در دوره شاه طهماسب پایان یافته است. او آن را به سلطان عثمانی هدیه داده و ناصرالدین شاه این شاهنامه را خریده و به ایران برگردانده. ناصرالدین شاه هنرپرور بوده و تنها عیاش نبوده است. ما باید به گذشته نگاه انتقادی کنیم نه انکاری. محمدعلی شاه این شاهنامه را از ایران برده و از طریق روچیلد به دست دلالی به نام هوتن افتاده. به محمدرضا شاه پیشنهاد شده که چون گران بوده نخریده؛ او هم ۲۵۸ برگ را جداجدا فروخته و اکنون ۱۵۰ برگش باقی ماندهاست. بعدا در سال ۱۳۷۱ شاهنامه شاه طهماسبی با کاری از دکونینگ (نقاش آمریکایی) معاوضه و به ایران بازگردانده شده است. نگارههای این شاهنامه کار چند نگارگر مهم و بزرگ است. دو نگاره دربار کیومرث و به بند کشیدن ضحاک اثر سلطان محمد بسیار زیباست و در آنها گویی جماد -مانند کوه و ابر- هم به حالت انسانی تصویر شدهاند. همپوشانی طبیعت و انسان در بیان روایت بسیار گیراست. نگاره زال و مهراب اثر میرمصور هم نمونه درخشان دیگری از این نسخه ارزشمند شاهنامه است.
از دوره زندیه، نقاشان قهوهخانهای پدید آمدند؛ قوللر آغاسی، معین، محمدزمان و… و نقاشی را به میان مردم بردند. نقاشی ما از این هم رواج و هم رشد یافتهاست. نقاشیهای چاپ سنگی ادامه این مینیاتورهاست و کار علیقلی خویی بینظیر و در ردیف نقاشان بزرگ دنیا.
نقاشی ایرانی تخت است. نه اینکه پرسپکتیو نمیدانستهاند. اسبی که نگارگر ایرانی میکشد، اسب شعر است نه آنچه دیده میشود. مفهوم و ذهنیت و عرفان در آن هست. زمین جایی طلایی تصویر شده؛ این توصیف است نه عین واقعیت. سایه در نقاشی ایرانی نیست، این به دلیل فرهنگ ایران است که آتش و نور همیشگی ابدی اساس آن است. شاهنامه نه تنها حماسی، بلکه سراسر فرزانگی و ستایش خرد است. رستم تنها پهلوان شاهنامه است که انگیزهاش همیشه ایران است.
منتقدان غربی تنها از رویکرد هنری به این نگارهها نگریستهاند؛ جدا از داستان. ما باید این تطبیق را انجام دهیم. باید از درون فرهنگ ایرانی به آثار گذشته بنگریم. اشعار عطار و مولوی کاملا مدرن هستند. باید کارکردشان را در زندگی امروز پیدا کنیم؛ کاری که خوشبختانه آغاز شدهاست. مدنیت ما همیشه مورد تهاجم کوچنشینان واقع شده و تا آنها بیایند شهرنشین شوند و آداب آن همچون آزادی و دموکراسی را بپذیرند، مهاجم بعدی آمده؛ اما ایرانیان فرهنگ خود را با جان و دل نگه داشتهاند.
نقاشی ایرانی تخت است. نه اینکه پرسپکتیو نمیدانستهاند. اسبی که نگارگر ایرانی میکشد، اسب شعر است نه آنچه دیده میشود. مفهوم و ذهنیت و عرفان در آن هست. زمین جایی طلایی تصویر شده؛ این توصیف است نه عین واقعیت. سایه در نقاشی ایرانی نیست، این به دلیل فرهنگ ایران است که آتش و نور همیشگی ابدی اساس آن است. شاهنامه نه تنها حماسی، بلکه سراسر فرزانگی و ستایش خرد است. رستم تنها پهلوان شاهنامه است که انگیزهاش همیشه ایران است.
منتقدان غربی تنها از رویکرد هنری به این نگارهها نگریستهاند؛ جدا از داستان. ما باید این تطبیق را انجام دهیم. باید از درون فرهنگ ایرانی به آثار گذشته بنگریم. اشعار عطار و مولوی کاملا مدرن هستند. باید کارکردشان را در زندگی امروز پیدا کنیم؛ کاری که خوشبختانه آغاز شدهاست. مدنیت ما همیشه مورد تهاجم کوچنشینان واقع شده و تا آنها بیایند شهرنشین شوند و آداب آن همچون آزادی و دموکراسی را بپذیرند، مهاجم بعدی آمده؛ اما ایرانیان فرهنگ خود را با جان و دل نگه داشتهاند.
در پایان این نشست، از سوی آقای دکتر غلامحسین کریمی دوستان، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران؛ اطلس نفیس ایران به رسم یادبود و قدردانی، به جناب استاد جواد مجابی اهدا شد و ایشان بنر آگهی نشست را به یادگار امضا نمود.